کاملترین کارورزی دو (2) رشته مشاوره و راهنمایی

دسته بندي : پاورپوینت » مشاوره
مقدمه


هدف من از نوشتن این گزارش درحیطه کار خود درزمینه کارورزی بازگو وبیان کردن روز اول کارورزی درمدرسه ولایت واقع در شهرستان ارومیه درسراه ابوذر است. من با نوشتن این گزارش همواره روز اول خود در مدرسه و روابط با همکاران وشیوه ی اولین برخورد رفتن به کلاس درس وبحث وگفتوگوها ومشاهده وتدریس کتاب تفکر وسبک زندگی را بازگو می نمایم.

اولین روز کارورزی:


ترم پنجم و کارورزی دوم، که همانند ترم قبل یعنی ترم چهارباید 2 واحدی را به نام کارورزی طی کنیم و به واحد های پاس شده بیفزاییم. ترم 4 استاد کارورزی ما استاد خضرلودانسته های بسیاری را در اختیار ما قرار داد و اطلاعات بسیارگران بهایی را از او به ارث بردیم. اما ترم پنجم استاد ما عوض شد و استاد دیگری با تجربه های بیشتر به کلاس ما آمدند. به نام دکتر رضایی، ترم پنج نیز کارورزی ما در برنامه ی روز سه شنبه گنجانده شده بود. صبح ما سر کلاس حاضرشدیم تا استاد رضایی مار ا همانند ترم قبل تقسیم کرده و به مدارس برویم صبح ساعت 8 و چند دقیقه ای بود که استاد رضایی به کلاس آمد و چون برای اولین بار بود که با همدیگر آشنا می شدیم چند دقیقه ای در مورد کارورزیمان در ترم چهار و مدارس و معلمان سوالاتی پرسیدند و گفتند که هر کدام از شما دانشجویان به ترتیب در چند جمله ای مدرسه ای که رفته اید را تعریف کنید عده ای از دوستام از مدرسه شکایت می کردند که استاد، از ما سوء استفاده می کنند و کلاسی که خالی باشد ما را می فرستند از این قبیل شکایت ها واستاد نیز به هر کدام از آنها پاسخی می داد و من واقعا از استاد یک جمله ای را شنیدم در جواب دوستانم که هیچوقت فراموش نمی کنم. (( استاد گفت دانشجویی که می گویی از ما سوء استفاده می کنند آگاه باش وقتی از تو سوء استفاده می کنند که تو استفاده ای داشته باشی تو که الان استفاده ی آنچنانی نداری )) که این سخن و این گفته هیچوقت برایم رخت فراموشی به تن نمی کند.
خلاصه اینکه استاد گفت با همان آرایش گروهی که ترم قبل رفتید مدرسه همان طور این ترم را هم پشت سر بگذارید. و گفت ما طی هر چهار جلسه کارورزی مدارس یک جلسه باید در کلاس همگی حاضر شده و مقاله ای بنویسد و فعالیت های خودتان را گزارش دهیداز قضا همان جلسه اول دو موضوع را برای ما روی وایت برد نوشت که یکی از آنها مکتب رفتاردرمانی بود و دیگری انواع اعتیاد ها که قرار شد برای جلسه بعد حاضر کنیم و تحویل استاد بدهیم. بعد این گفته ها دیگر وقت چندانی نماده بود به ظهر که ما نیز شیفت بعد ظهر بودیم بعد نهار خودمان را حاضر کردیم و به سوی مدرسه به راه افتادیم. وقتی به مدرسه رسیدیم دانش آموزان که نزدیک دوماهی بود همدیگر را ندیده بودیم هر کدام از گوشه ای می آمدند و سلام می کردند. و بعد از اینکه با آنها سلام و احوال پرسی کردیم به اتاق دبیران رفتیم که همه معلمان آنجا حاضر بودند و منتظر شروع کلاسها نشسته بودند. که رفتیم و با تک تک آنها سلام و احوال پرسی کردیم و براستی که همانند اول سال آقای فتح الهی استقبال عالیی از ما کردند. و نشستیم منتظر شنیدن زنگ کلاسها شدیم همین که دانش آموزان بعد برپایی مراسم به کلاسها رفتند ما نیز دفتر نمره را برداشتیم و به کلاس رفتیم وقتی که وارد کلاس شدیم بار دیگر با صدای دلنشین برپا مواجه شدم و جانی تازه گرفتم. دانش آموزان وقتی دیدند که ما دوباره به کلاس آمدیم در ظاهر خیلی خوشحال بودند ولی در باطن خبری نداشتم. بعد از اینکه احوالشان را پرسیدم روی میز نشستم و حضور غیابی کردم و از امتحانات دانش آموزان پرسیدم گفتم خب بچه ها کی شاگرد اول کلاس شده همگی گفتند آقا نماینده کلاس شاگرد اول شده، او نیز بلند شد و گفت که آقا من شاگرد اولم. بعد از این حرفها گفتم بچه همه کتاب ها را باز کنید و تا ترم دوم را با نام خدا شروع کنیم. کتابی را از دانش آموزان گرفتم و به تدریس درس پرداختم چون اولین جلسه بود در ترم دوم درس را کمی زودتر تمام کردم و گفتم بدون سرو صدا یا با هم حرف بزنید و یا درس ساعت بعدی را مرور کنید که همگی با بغل دستیشان آرام شروع به حرف زدن کردند.تا زنگ اول به پایان رسید. به اتاق دبیران رفتیم و بعد استراحتی کوتاه زنگ به صدا درآمد و زنگ دوم شروع شد زنگ دوم را نیز همانند ساعات اول پشت سر گذاشتیم.اما با این تفاوت که زنگ دوم و سوم دوستام تدریس کردند و من مانند دانش آموزان روی نیمکت نشسته و نظاره گر بودم. و همین طور ساعت سوم نیز همانگونه به پایان رسید. تا اینکه ساعت 6 از مدرسه خارج شدیم و به دانشگاه برگشتیم.و این اولین روز کارورزیمان بود در ترم دوم که گذشت.




9

گزارش اول

تاریخ: 21/11/1393


موضوع : روز اول کارورزی و نحوه برخورد مدیرو معاونان و معلمان مدرسه

امروز روز اول کارورزی می باشد که برای دومین ترم و دومین واحد کارورزی وارد مدرسه می شویم و این راهیست که چندین سال باید با شور و شوق طی کنیم با این تفاوت که امروز در قالب یک کارورز و بعد دانشگاه در قالب یک معلم به تمام معنا.

امروز روز اول است که استاد رضایی برای اولین جلسه در کلاس حاضر شدند چون ما ترم قبل یعنی ترم چهار با استاد خضرلو کارورزی داشتیم ولی ترم پنجم که کلاس به دوگروه بیست نفری تقسیم شدند استاد کارورزی ما عوض شد ولی گروه دیگر همچنان با استاد سلیمانی بودند و تغییری ایجاد نشد. خلاصه اینکه استاد رضایی وقتی که به کلاس امد تک تک خودمان را معرفی کردیم و با همدیگر آشنا شدیم. و استاد رضایی با سوالاتی در مورد کارورزی ترم قبل بحث را گرم کردند. بعد از این سوالات استاد قرار ها و انتظاراتی که از ما در طول ترم می خواستند را بیان کردند اینکه در طول ترم با هم جلساتی را برای پرسش و پاسخ ها و ارایه مقالاتی که به ما می گفتند برگزار کنیم و ما نیز موافقت کردیم و برای جلسه بعد قرار براین بود که مقاله ای در مورد مکتب رفتار درمانی و انواع اعتیاد ها آماده کنیم خلاصه اینکه ما و استاد با هم تا حدودی آشنا شدیم. و بعد از این سخنان و گفت و گو ها استاد اجازه خارج شدن از کلاس و رفتن به مدرسه را به ما دادن و ما نیز از همان لحظه به سوی مدارسی که در آنجا کارورزی داشتیم حرکت کردیم. من و دوستام وقتی به مدرسه ولایت رسیدیم با صدای دانش آموزانی برخورد کردیم که برایمان ناآشنا نبودند چون برای دومین ترم بود که ما به کلاسها می رفتیم در بدو ورود به حیاط مدرسه دانش آموزان کلاسهای خودمان یکی یکی آمدند و سلام و احوال پرسی کردند. بعد از اینکه ما دانش آموزان را دیدیم بلافاصله به اتاق دبیران رفتیم وقتی که وارد شدیم یکی از معاونان که واقعا در حق ما لطف زیادی داشتند و انسان خوشرو و خوش اخلاقی بودند به نام آقای فتح الهی با صدای بلند به ما سلام کرد و ما نیز همان طور که گفتم چون هم با معلمان و هم با معاونان اشنا بودیم یکی یکی رفتیم و به هر یک از معلمان سلام و احوال پرسی عرض کردیم. هنوز آقای سلیمانی معلم کارورزی ما به مدرسه نیامده بودند بعد از دقایقی هر یک از معلمان با برداشتن دفتر نمره خود به کلاسهایشان رفتند و ما نیز منتظر اقای سلیمانی نشستیم. بعد ازلحظاتی آقای سلیمانی از در وارد شدند و وقتی ما را دیدند خیلی خوشحال شدند. و پیش ما آمد و سلام کردیم. و بعد لحظاتی حرف زدن گفت که کلاسها شروع شده و برویم سر کلاسها و ما نیز همانند دیگر جلسات دفتر نمره را برداشتیم و به کلاس رفتیم. واقعا در طول این دو ترمی که گذشت و ما به مدارس رفتیم واقعا مدرسه ولایت شاید از لحاظ امکانات چه برای ما و چه برای معلمان و دانش آموزان کمبودی را احساس می کرد ولی واقعا هم معلمان و هم معاونان در حق ما بسیار بسیار لطف داشتند.

ما در مدرسه ولایت با چندین دسته از انسان ها سرو کار داشتیم که از جمله معلمان ، معاونان ، مدیر ، کادر سرایداری و دانش آموزان بودند. و در هر جلسه با این دسته از ادما برخورد می کردیم. اول از هر چیز وقتی که ما وارد مدرسه می شدیم واقعا معلمان کلا خیر ولی بسیاری از معلمان با ما همانند یک دوست همانند یک همکار برخورد می کردند ولی دسته ای هم بودند که با اینکه برایشان احترام زیادی قائلم شاید مشغله کاری و سالها تدریس باعث شده بود که زیاد با ما راحت نباشند ولی همان طور که گفتم در این میان معلمانی هم بودند که واقعا با آنها همانند یک همکار واقعی که چندین سال است با هم کار می کنیم برخورد می کردند. از قضا در میان این معلمان چندین معلم کرد بودند که برایمان خیلی احترام قائل بودند و حتی یکی از معلمان با اینکه آذری زبان بود ولی خیلی وقتا با ما کردی حرف ومی زد و می گفت خیلی دوست دارم که کردی یاد بگیرم و این روال و حرف زدن ها و برخورد ها میان ما و معلمان هر هفته بیشتر می شد. و تا اخر ترم تا زمانی که برای اخرین روز به این مدرسه رفتیم ادامه پیدا کرد.

دسته بندی: پاورپوینت » مشاوره

تعداد مشاهده: 13715 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:

فرمت فایل اصلی: Docx

تعداد صفحات: 49

حجم فایل:359 کیلوبایت

 قیمت: 17,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل پشتیبانی 24 ساعته : 09909994252
  • محتوای فایل دانلودی:
    Word